توضیحات داده نشده✿ ✿آرشیو ✿پیوندها ✿پیوندها تبادل لینک هوشمند ✿روانشناس ناشی
|
❤بیانات یک ذهن روانپریش.. ❤
جمعه 26 آبان 1391برچسب:, :: 15:8 :: نويسنده : AKHMOo
یه راهبه می افته تو چاه وسط بیابون یه دفه یه ماشین اتش نشانی میادبالای چاه میگه این طنابو بگیر وبیا بالا می گه نه من فقط از خدا کمک می خوام ماشینه هم میره وقتی راهبه میمیره میره پیش خدا !میگه من این همه سال عبادت تورو کردم چرا نجاتم ندادی میگه احمق جون تو نفهمیدی ماشین اتش نشانی وسط بیابون چکار می کرد "خداهمیشه وهمه جا هست،لای این شب بوها پای آن کاج بلند روی آگاهی آب ..فقط کافیه لنزعینکمون رو عوض کنیم تا شفافترببینیمش" پیوست:شکلک ماشین نداشتم نظرات شما عزیزان: میثم
ساعت15:25---26 آبان 1391
من صداي نفس باغچه را مي شنوم.
و صداي ظلمت را ، وقتي از برگي مي ريزد. و صداي ، سرفه روشني از پشت درخت، عطسه آب از هر رخنه سنگ ، چكچك چلچله از سقف بهار. و صداي صاف ، باز و بسته شدن پنجره تنهايي. و صداي پاك ، پوست انداختن مبهم عشق، متراكم شدن ذوق پريدن در بال و ترك خوردن خودداري روح.
|
|||
|